باب نهم ، مرحله و مقطع بسیار مهم و پرچالش ولی و والی و ظهور جوانه های معجزات و یونس و عنکبوت - تقاضای کم و سوءاستفاده از صانع و حکمت مسلطانِ بر ارجاعات و مرجع و میان ایشان و مردمان و تغییر رویه همگام با تغییر وضعیت .

 

تقاضای کم بازار و هر نوع خدمات و متا نباید موجب گردد خادم و صانع به بها و ثمن کمتر قانع گردد . این خارج از عدالت است و البته که رقابت هم نیست . 

طرح ها و طرق اقتصادی بسیار ساده و کم هزینه موجب میشود این جریاناتِ وحشی میان مردمان ایجاد نگردد . ( نباشد صانعی که یاقوتها و طلا و نقره از زمین خود صناعت و تولید میداشت و چون به بازار می‌رفت ، خریداران دغل باز ، با ناز می‌گفتند اینان که میخرد ؟ پس به قیمت کاه از او به قسط و بدون تضمین میخریند تا مبادا دریابد که چه دُرّی نزد اوست و تا نباشد قادر مطلقی که به حکمت بر شماری لز اهالی نینوا و ایشان از سوی رسول در ماهیِ بزرگ ( لویاتانِ یونس ) بگوید که تا به تمام ، آن حدود از قدردانی که میبایست بدان جهت باشد را « نفهمیده » و نپذیرفته و برجای نیاورید ، در حقیقت همانند طلا است که نزد بازگان جمع میشود ، از طلا بودنش مطلع ، ولی از ارزش و کارایی آن غافل و بی نصیب است که اینگونه است حکمت و حکم حکیم عزیز ، خالق آسمانها و زمین . و تا ایلیا و رابین هودان به سختی نَی افتند تا کلام و غنایم به معدوم بودن و یا کم بهرگی همگان ، همانند آب در قناتِ دل و نه در اندیشه ی خودآگاهِ انسان انبار گردد . ) پس ای صاحبان مرکب ، اگرکه خواهان رستگاری مردمان و بر رسیدن اینان همانند سدِ محکم حکم حکیم و قطعاً شما و مردمان به شایستگی و قطعاً شماری از میان ایشان گفتند که ما خود به برنایی و یا به ناگزیر بودن ، آنقدر قوی و مسلط نیستیم و ناچار! و من به شما میگویم بلکه جمیع ایشان ، جمیع صاحبان مرکب که جملگی به حکم رفتار مینمایند و به روال و مرور به پیش و راهگشا میگردد ، و اینان نزد شما ، ببینید که یک طرح و طریق ساده چقدر در میان بازار و صانع و تاجر و مردمان می‌تواند مثمر ثمر باشد .  

توصیه ی مهم به یاران و همراهان و ایشان که حداقل تا حدودی با یکدیگر موافق هستیم ، اگر مسئولیت و عهده مندی جایگاهی بیشتر و بزرگتر از حدود امکانات و تجهیزات است ، آیا فردا مردم بازهم نمیگن اینها مسئول و صاحب جایگاه بودند ؟ پس یا راهگشایی یا تَرک داشتنی البته فقط با بیان و تبعین و ابلاغ این استدلال که ما به این و آن دلیل رها کردیم ‌. 

نکته ی مهم برای آنها که بقض و حرص و کینه یشان بر عیسی و عیسویان جاری ، افسوس و پناه بر خدا که این چه طلسم است اینگونه کور یا گژ بین گردند و بگویند سرانجام شما همانند سلیمان و سلیمانیان و اینان همانند هزاران قربانی سوختنی که بر مکانهای بلند میفرستاند که خانه ای برای خدا به سببِ جنگهای زیاد بنا نشده بود و هیچ تأثیری ندارند و عاقبت شما همان مصلوب شدن عیسی است که حتی مردمان بر وی رأی ندادند تا آزاد گردد و حقیقتاً آنچه لیاقت آن اهالی که مردم عیسی نبودند بود و به واسطه ی فرمانروایان فرعون صفتشان بر سرشان ، زنهار که ایشان سلیمان نباشند بلکه موسی که خداوند گفت آنچه بر تو نهاده ، باید بگویی را به کمال ‌و دقت برجای آور و زنهار که ایشان همانند عیسی نباشند بلکه یوسف که سرانجام از بند آزاد گردید پس ای کینه توز و ای که بقض داشتی باز هم صحیح بنگر ، حال آنکه به شایستگی برایت خادمی رسالت یافته تا بگویند مبادا دوست و رشادتگرِ خویش را با دشمن اشتباه پنداری و چون این در دلت و به طریق جبریل خدا نشر گردیده در دلها ، پی در پی تغییر و اثبات میگردید ، صبایوت نیز پی در پی ظهور یافته می‌گفت حال بگویند تا ببینم کیست آنکه ، اکنون چون علم صحیح به حکمت اعطا شده ، بازهم مخالف جمیع این مردمان و عزیزان با

شد .